investigative
معنی
وابسته به کندوکاو، تحقیقی، بازجویانه، جستجوگرانه (investigatory هم می گویند)، مبنی بر رسیدگی، باز جو ینده
دیکشنری
تحقیقی
ترجمه آنلاین
تحقیقی
مترادف
analytical ، disquisitive ، examining ، impertinent ، inquiring ، inquisitive ، inspecting ، interested ، interfering ، intrusive ، meddlesome ، meddling ، nosy ، peeping ، peering ، prurient ، prying ، puzzled ، questioning ، scrutinizing ، searching ، snoopy ، tampering