وابسته به اموزش و پرورش سایر معانی: وابسته به آموزش و پرورش و معلم ها، آموزشی، تدریسی (pedagogical هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اموزش مطابق فن تعلیم
ادبی، تعلیمی، اموزشی، یاد دهنده سایر معانی: آموزنده، رهنمودگر، هدایت کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز، آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)
دستوری، حاوی دستور، تعلیمی، معارفی
موشکاف، ملانقطی سایر معانی: وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
تحصیل، تعلیم، تدریس، کسب دانش سایر معانی: آموزش (در مدرسه و غیره)، شهریه، هزینه ی تحصیل، schoolfellow تدریس