didactic
معنی
ادبی، تعلیمی، اموزشی، یاد دهنده
سایر معانی: آموزنده، رهنمودگر، هدایت کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز، آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)
سایر معانی: آموزنده، رهنمودگر، هدایت کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز، آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)
دیکشنری
آموزنده
صفت
didactic, doctrinalتعلیمی
literary, didactic, belletristicادبی
didacticاموزشی
didactic, instructiveیاد دهنده
ترجمه آنلاین
آموزشی
مترادف
academic ، advisory ، donnish ، edifying ، enlightening ، exhortative ، expository ، homiletic ، hortative ، instructive ، moral ، moralizing ، pedagogic ، pedantic ، preachy ، preceptive ، schoolmasterist ، sermonic ، sermonizing ، teacherish ، teacherly ، teachy