[ریاضیات] ضریب کشیدگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاشه مانند، جسدوار، دارای رنگ پریده و مرده سایر معانی: جسد مانند، لاش سان، نعش مانند، رنگ پریده و نزار
بی ثمر، زننده، لاغر، نحیف، بد قیافه سایر معانی: لاغر و استخوانی، نزار، دارای چشمان گود افتاده و رنگ پریده (در اثر گرسنگی یا مرض یا کهولت)، تکیده، لاغر مردنی، بی آب و علف، بی حاصل، بایر، لاغر ...
تیر کشنده، سوراخ کننده
نحیف سایر معانی: دراز و لاغر، استخوانی و بلند، بلند و باریک، لندوک، درازناک، لق لقو، (گیسو) صاف و شل (بی فر و بی حالت)، (چمن و غیره) کم پشت، تنک، لاغر، خمیده، خمار
سیخ زنی سایر معانی: 1- درد شدید و منقطع، تیر کشیدن 2- زخم (در اثر فرو کردن نه شکافتن یا بریدن)
لاغر، شاخه دار، ترکه مانند سایر معانی: لاغر و ظریف، ترکه ای، چیله مانند، twigged شاخه دار
کم خون، زرد، کم رنگ، رنگ پریده، رنگ پریده شدن یا کردن سایر معانی: رنجور، نحیف، ضعیف، بی حال، بی نا، (آدم) رنگ پریده، (مهجور) تیره، غم انگیز، (مهجور) زمان گذشته ی : win، wand رنگ پریده [کامپی ...