معنی

کم خون، زرد، کم رنگ، رنگ پریده، رنگ پریده شدن یا کردن
سایر معانی: رنجور، نحیف، ضعیف، بی حال، بی نا، (آدم) رنگ پریده، (مهجور) تیره، غم انگیز، (مهجور) زمان گذشته ی : win، wand رنگ پریده
[کامپیوتر] شبکه گسترده نگاه کنید به wide area network
[برق و الکترونیک] شبکه اطلاعاتی گسترده

ترجمه آنلاین

آنها

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.