روگذر [حملونقل درونشهری - جادهای] راهی که از بالای راه دیگر عبور میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه سایر معانی: محل عبور (از رود یا خیابان و غیره)، گذرگاه، روگذر، گدار، بارور سازی چلیپایی، دگرگشن کردن (رجوع شود به: cross)، محل تقاطع (دو یا چند راه ی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد کردن، تجاهل کردن، چشم پوشیدن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن سایر معانی: نادیده انگاشتن، کم محلی کردن به، محل نگذاشتن به، اعتنا نکردن، زیرسیبلی رد کردن [برق و ...
چشم انداز، غفلت کردن، مسلط یا مشرف بودن بر، چشم پوشی کردن سایر معانی: از بالا نگریستن (به)، مشرف و مسلط بودن بر، چشم انداز داشتن، پی نبردن، ندیدن، متوجه نشدن، نادیده انگاشتن، اغماض کردن، بر ...
راهی که از بالای راه دیگر عبور میکند [حملونقل درونشهری - جادهای]