عمل کشیدن سایر معانی: کامپیوتر : روشى که باعث مى شود تصویر گرافیکى نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند [کامپیوتر] روشی که باعث می شود تصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند [نساجی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی پایان، نا محدود، بی حد، محدود نشدنی سایر معانی: بی حد و حصر، بی مرز
طولانی، مفصل، طویل، دراز سایر معانی: مطول، خسته کننده، دیریاز، دیرپای [ریاضیات] طویل
مدید، دنباله دار سایر معانی: کشیده، طول داده، طولانی، ممتد، متمادی