dragging
معنی
عمل کشیدن
سایر معانی: کامپیوتر : روشى که باعث مى شود تصویر گرافیکى نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
[کامپیوتر] روشی که باعث می شود تصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
[نساجی] کشیدگی - کشش
سایر معانی: کامپیوتر : روشى که باعث مى شود تصویر گرافیکى نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
[کامپیوتر] روشی که باعث می شود تصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
[نساجی] کشیدگی - کشش
دیکشنری
کشیدن
اسم
tugging, draggingعمل کشیدن
ترجمه آنلاین
کشیدن
مترادف
boring ، drawn out ، dull ، going slowly ، humdrum ، lengthy ، long ، overlong ، prolonged ، protracted ، tedious ، wearisome