ارایش، تزئین، پیرایش سایر معانی: تزئین (تزئینات)، آذین، پیرایه، آذین بندی، مزین سازی، آرایش شدگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملیله دوزی سایر معانی: ملیله کاری، زر دوزی، تزئیناتی بشکل ذرات ریز یا دانه های تسبیح که امروزه بصورت سیم های ریز طلا ونقره و یا مسی دراطراف الات زرین وسیمین ساخته می شود، ملیله دوزی کردن [نس ...
جلوه، سرسبزی، تزئینات نگارشی، نشو و نما کردن، شکفتن، گل کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، برومند شدن، اباد شدن سایر معانی: شکوفا بودن یا شدن، رونق گرفتن، (کار و کاسبی) گرفتن، رو به رشد و توسعه ...
شکر و تخم مرغ روی شیرینی سایر معانی: (آمیزه ای از شکر و کره و سپیده ی تخم مرغ و مواد رنگی که روی کیک و نان شیرینی می مالند) تزیین خامه مانند روی کیک و شیرینی، رویه، (هواشناسی) یخ زنی، منشور ...
اغراق، غلو، گزافه گویی سایر معانی: گزافه گویی، غلو، اغراق [حسابداری] بیش از میزان واقع نشان دادن
[موسیقی] تغییر موسیقی، معمولا با اضافه کردن نتها، بهمنظور زیباتر یا مؤثرتر کردن آن یا نشان دادن تواناییهای اجراکننده|||[هنرهای تجسمی] افزودن عناصر تزیینی به یک سطح یا فضای ...
واژههای مصوب فرهنگستان