ornamentation
معنی
ارایش، تزئین، پیرایش
سایر معانی: تزئین (تزئینات)، آذین، پیرایه، آذین بندی، مزین سازی، آرایش شدگی
سایر معانی: تزئین (تزئینات)، آذین، پیرایه، آذین بندی، مزین سازی، آرایش شدگی
دیکشنری
تزئینات
اسم
trimming, modification, ornamentationپیرایش
ornamentation, garnishmentتزئين
arrangement, embellishment, array, ornament, formation, ornamentationارایش
ترجمه آنلاین
تزیین