ornamentation
/ˌɔːrnəmenˈteɪʃn̩/

معنی

ارایش، تزئین، پیرایش
سایر معانی: تزئین (تزئینات)، آذین، پیرایه، آذین بندی، مزین سازی، آرایش شدگی

دیکشنری

تزئینات
اسم
trimming, modification, ornamentationپیرایش
ornamentation, garnishmentتزئين
arrangement, embellishment, array, ornament, formation, ornamentationارایش

ترجمه آنلاین

تزیین

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.