نام تنالگانی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] نامی رسمی که یک تنالگان با آن شناخته میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] شخصیت حقوقی شرکت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] ساختار متحد
شهری که حقوق بلدی داردومی تواندشهرداری داشته باشد
[حقوق] حجاب شخصیت حقوقی (که دارایی شرکت را از دارایی سهامداران آن متمایز می سازد)
بصورت شرکت
بی رنگ کردن، رنگ بردن از
ازامتیازات اصنافى یاشخصیت حقوقى محروم کردن
خشک کردن، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، برباد رفتن سایر معانی: تبخیر کردن یا شدن، بخارکردن یا شدن، دمه کردن، وشمیدن، خوزمیدن، دودآب کردن یا شدن، بردمه کردن ...
[زمین شناسی] رسوبات تبخیری اصطلاح عمومی که برای نهشتههای غنی از کلرورها، سولفاتها بکار میرود.رسوبات چنین نمکهایی بطور متوالی در اثر تمرکز تبخیرهای شدید که اغلب در مردابها ،دریاها یا دریاچه ه ...
تبخیر کردن، تبدیل به بخارکردن، تبخیرشدن، بخارشدن، خشک کردن، بربادرفتن [نساجی] تبخیر شده
(شیری که با تبخیر حدود نیمی از آب خود را از دست داده است) شیر تغلیظ شده، شیر غلیظ، شیر وشمیده (با شیر غلیظ و شکردار condensed milk فرق دارد)، شیری که بوسیله تبخیرغلیط شده است