evaporate
/ɪˈvæpəˌret/

معنی

خشک کردن، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، برباد رفتن
سایر معانی: تبخیر کردن یا شدن، بخارکردن یا شدن، دمه کردن، وشمیدن، خوزمیدن، دودآب کردن یا شدن، بردمه کردن، (با گرما دادن یا خشکاندن آب شیر یا میوه یا سبزی و غیره را گرفتن) آب زدایی کردن، غلیظ کردن، پرمایه کردن، آب گرفته کردن، رفتن، از بین رفتن، ناپدید شدن، (رسوباندن فلز و ملح و غیره از راه تصعید) والایش کردن، (بیرون راندن نوترون ها یا الکترون ها و غیره) فرانش (فرا رانش) کردن
[مهندسی گاز] تبخیرکردن، تبخیرشدن
[نساجی] تبخیر کردن
[پلیمر] تبخیر کردن

دیکشنری

تبخیر می شود
فعل
evaporate, vaporize, volatilizeتبخیر شدن
evaporate, vaporizeبخار شدن
evaporate, vaporizeتبخیر کردن
evaporateمتصاعد شدن
evaporateتبدیل به بخار کردن
dry, dehumidify, wither, desiccate, wipe, evaporateخشک کردن
evaporateبرباد رفتن

ترجمه آنلاین

تبخیر شود

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.