[ریاضیات] آزمایش های عملی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفسیر، تقریظ، سفرنگ، رشته یادداشت، گزارش رویداد سایر معانی: گزاره، گزارش، گزارنامه، حواشی، (معمولا در جمع) شرح تاریخ برمبنای تجربیات شخصی، درجمع گزارش رویداد [سینما] بیان توصیفی - گفتار - گف ...
بخاک سپاری، مراسم تشییع جنازه، مراسم دفن، مجلس ترحیموتذکر، دفنی، وابسته به تشییع جنازه، وابسته به ایین تشییع جنازه سایر معانی: (مراسم ختم و به خاک سپاری) خاک سپاری، کفن و دفن، آیین سوگواری، ...
درستی، امانت، صداقت، جلال، قدوسیت، درستکاری، دیانت، راستکاری، قابلیت امین سایر معانی: دست و دل پاکی، پاکدستی، راستگویی، بی شیله پیلگی، رکی، (در اصل) شرف، شرافت، آبرو، والایی، فربودی، بابکی، ...
ثبات قدم، وفاداری، سرسپردگی، وظیفه شناسی، صداقت سایر معانی: باوفایی، اخلاص
راهب، تارک دنیا سایر معانی: دیرنشین، صومعه نشین
اخلاق، سیرت، روحیه، اخلاقیات سایر معانی: جنبه ی اخلاقی، اصول اخلاقی، کردار نیک، نیک کرداری، پایبندی اخلاقی، اخلاق مندی، درستی، هر نظام اخلاقی بخصوص، درس اخلاق، عبرت، اخلاق آموزی، عفت، نجابت ...
پرانتز، جمله معترضه، کمانک، دو هلال سایر معانی: کمانک (دو کمانک)، هلال (هلالین)، جمله ی معترضه
سایه سایر معانی: سایه دار بودن، سایه داری، مشکوکست، بی ابرویی
حقه بازی، دغل زنی سایر معانی: حقه بازی، دغل زنی
صحت، صداقت، راستی، راستگویی سایر معانی: درستی، (حرف) راست، نادروغ [حقوق] صحت، راستگویی، دقت
پرهیزگاری، تقوی، پاکدامنی، عفت، هنرنمایی، فضیلت نمایی