[نساجی] پارچه منک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(در اصل) پارچه ی پشمینه و زبر که راهبان از آن جامه می دوختند
گل تاج ملوک، اقونیطون
رهبانیت، زندگی راهبی، ایین رهبانیت سایر معانی: زندگی دیرنشینی، باورها و اصول رهبانیت
بامبول سایر معانی: شیطنت، مسخره بازی، بازیگوشی، کاسه زیر نیم کاسه، حقه بازی، دوز و کلک، کچلک بازی
(گیاه شناسی) میمول (جنس mimulus از تیره ی figwort که گل آن شبیه گل میمون است)
(خودمانی)، اونیفورم
حیله، شیطنت
میمون صفتی
رهبانیت سایر معانی: راهب بودن
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.