اتصال معمولا باز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] رس نرم باردیده
[زمین شناسی] رس نرم و با ردیده
چنانکه باهم جور,نامنتاقصشد,بطورموافق
بطور عادی سایر معانی: معمولا، طبق عرف یا عادت، عرفا، عادتا، طبق معمول، مثل همیشه، عادی
موتور مکشطبیعی [قطعات و اجزای خودرو] موتوری که در آن، برخلاف موتورهای بسخوران و پرخوران، هوا با فشار هوای جوّ وارد سیلندر میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان