تیره، ابری، پوشیده از ابر، تیره و گرفته، سحابی سایر معانی: (آبگونه) گل آلود، کدر، گرفته، لای دار، مبهم، نامشخص، ابر مانند، (در مورد سنگ مرمر و چوب و غیره) دارای نقش ابر مانند، رگه دار [آب و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه یا رنگ مات، مات، مبهم، غیر شفاف، کدر سایر معانی: (شیشه و غیره که نور از آن رد نمی شود و بالطبع ورای آن نمایان نیست) نا فرانما، شیدبند، تیره، (آنچه فهم آن دشوار است) مبهم، ناروشن، گنگ، ن ...
دردآلود، (آبگونه) کدر، گل آلود، درمورد مایع پر از ذرات رسوبی [زمین شناسی] گل آلود - الف) به آب گل آلوده پر از رسوب گویند. - مقایسه شود با: گل آلود، کثیف. - ب) به آب آشفته، بهم خورده و گردابی ...
مه دار، پوشیده از مه غلیظ، الوده با دود سایر معانی: مه دار، پوشیده از مه غلیظ، الوده با دود