مرتد، مخالف، مخالف، نا موافق سایر معانی: (کسی که با اکثریت اختلاف عقیده دارد) دگراندیش، خلاف اندیش، ناجور، ناهم ساز، مخالف عقیده عموم، معاند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: loner
تک رو، ادم بی سرپرست، حیوان بیصاحب سایر معانی: (گاو و گوسفند و غیره) بدون داغ مالکیت، گوساله ی گمشده، دام بی صاحب، مستقل [آمار] آزادگرد
تفرقه انداز، تفرقه جویانه سایر معانی: وابسته به تفرقه ی مذهبی، نفاقی، schismatical تفرقه انداز
فرقه گرای، فرقهای، حزبی، تیرهای، کوته بین سایر معانی: وابسته به فرقه، متعصبانه، کوته فکرانه، محدود، پیرو فرقه ی بخصوص، فرقه گرا