صف، صف اتوبوس و غیره، در صف گذاشتن، در صف ایستادن، صف بستن سایر معانی: (انگلیس - جلو مغازه و غیره) صف، ردیف، (معمولا با: up) صف بستن، ردیف ایستادن، گیسوی دم موشی، موی بافته و آویخته در پشت س ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود [حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء ...
خشم، پیچ، دست انداز، پلکان، سطح شیب دار، سکوب سراشیب، پلهء سراشیب، بالا بردن یا پایین آوردن، خزیدن، صعود کردن سایر معانی: شیب راهه ( که برعکس پلکان با وسایل چرخدار هم می شود در آن حرکت کرد)، ...
عقلانیت، معقولیت سایر معانی: خردپذیری، خردمندی، بخردی
ترسویى، نامردى، پستى، ارتداد، برگشتگى
تامل، اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب، انعکس سایر معانی: هر چیز منعکس شده: تصویر، فرتور، عکس، غور، فکر، آبروریزی، خرده گیری، اندیشه ی منفی، نشان، نشانگر، باز رخش، پستافت، (صدا) ...
تر و تازگی
رد، امتناع، روگردانی، سر پیچی، استنکاف، اباء سایر معانی: خودداری، ابا، وازنش، قبول نکردن، رد کردن، ناپذیرش، رجوع شود به: option [عمران و معماری] واپس
پشیمانی، تاسف، تاثر، افسوس، افسوس خوردن، حسرت بردن سایر معانی: تاسف خوردن، متاسف بودن، دریغ خوردن، دریغیدن، دژمانیدن، دژوانیدن، پشیمان شدن، ندامت، نادم شدن [ریاضیات] تأسف
طرد، رد، عدم پذیرش، ردی، وازنی، مردود سازی سایر معانی: رد، مردود سازی، وازنی، ردی [ریاضیات] رانش، رد، صرف نظر، حذف، رد کردن، دفع، عدم پذیرش، طرد، رد، پس زدن، پس دادن، دور افکندن، عدم قبول، و ...
دین، کیش، مذهب، ایین سایر معانی: موضوع مورد علاقه شدید، هم و غم، فکر و ذکر، رهبانیت
انصراف سایر معانی: انصراف