(عامیانه)، تنقلات، خوراکی جزئی (مانند چیپس و غیره)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قحطی زده، گرسنه
اشتیاق، مایل، شوق وافر سایر معانی: هوس شدید، ویار، غنج زنی، ولع