بامبول سایر معانی: شیطنت، مسخره بازی، بازیگوشی، کاسه زیر نیم کاسه، حقه بازی، دوز و کلک، کچلک بازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(گیاه شناسی) میمول (جنس mimulus از تیره ی figwort که گل آن شبیه گل میمون است)
(خودمانی)، اونیفورم
حیله، شیطنت
میمون صفتی
(جانورشناسی) میمون گنو (cercopithecus sabaeus - زمین زی و دارای دم دراز و موهای متمایل به سبز)
(جانور شناسی) میمون جارزن (انواع میمون های دم دراز جنس alouatta و تیره ی cebidae - بومی نواحی گرمسیر و جنگلی امریکا)
شادی، جست و خیز، جهش، از روی شادی جست و خیز کردن، رقصیدن سایر معانی: (نجوم) ستاره ی عیوق (ماچه بز)، رقص و شادی، شادیانه، جست و خیز کردن، ورجه وورجه کردن، چموشگری کردن، بازیگوشی کردن، شادی و ...
گربهراه [حملونقل دریایی] گذرگاه ایمن برای رفت و آمد خدمه یا مسافر در آزادعرشه
واژههای مصوب فرهنگستان
نم زدن، تر کردن، رنگ پاشیدن، سرسری کارکردن، در اب شلپ شلپ کردن، بطور تفریحی کاری را کردن سایر معانی: (با پاشیدن یا فرو کردن) نم زدن، (به ویژه با دست) با آب بازی کردن، شلپ شلوپ کردن، (با: at ...
عیب دار کردن، عاجز کردن، ناتوان کردن، از کار انداختن، ناتوان ساختن، زله کردن، فاقد صلاحیت قانونی کردن سایر معانی: معلول کردن، ناقص العضو کردن، آکمند کردن [کامپیوتر] از کار انداختن ؛ ناتوان س ...
بار، گرفتاری، قید، مانع، گرو، اسباب زحمت، سربار سایر معانی: (هر چیز سنگین کننده یا مزاحم) بار، دردسر، مزاحم، وبال گردن، دست و پاگیر، رادع، مختل سازی، بازداری، دست و بال بندی، مزاحمت، مضیقه ( ...