نادرست، غلط، خطا، اشتباهی، عوضی، نابجا، درست درک نشده، مورد سوتفاهم، اشتباه کرده [فوتبال] اشتباها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباها
در اشتباه بودن، اشتباه
در اشتباه بودن، اشتباه کردن
بنادانی، احمقانه، ابلهانه، جاهلانه
درست فهمیده نشده،درست درک نشده،کژبرداشت شده،بد دریابی شده،سوتعبیر شده،مورد سوتفاهم (قرارگرفته)، درست قدردانی نشده، زمان گذشته و اسم مفعول: misunderstand
بی خبر، ناگهان، ناخود اگاه، بی اطلاع، ناخود اگاهانه سایر معانی: غیر عمدی، ناخودآگاهانه، بی توجه، غافل، ناآگاه، ناگهانی، غفلتا، ناگاه، یواشکی، سراسیمه