سقط جنین، حادثه ناگوار، سقط جنین غیر عمدی، بینتیجگی سایر معانی: بچه انداختن (خود به خود یا به طور طبیعی - با عمدا بچه انداختن یا abortion فرق دارد)، افکانه شدگی، افکانگی، ناکامی، بدرسانی، (م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتباه قضائی [حقوق] سوء جریان قضایی، دادرسی غیر عادلانه
شکست مفتضحانه، ناکامی، بطری شراب سایر معانی: شکست افتضاح آمیز، افتضاح، مایه ی آبرو ریزی، کالیدگی، هزیمت، (بطری گردن دراز و دارای شکم کروی که بخش پایین آن از حصیر پوشیده است) غرابه، کراوه، تن ...
← سقط خودبهخودی [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان