miscarriage
/ˌmɪˈskerədʒ/

معنی

سقط جنین، حادثه ناگوار، سقط جنین غیر عمدی، بینتیجگی
سایر معانی: بچه انداختن (خود به خود یا به طور طبیعی - با عمدا بچه انداختن یا abortion فرق دارد)، افکانه شدگی، افکانگی، ناکامی، بدرسانی، (مواجه شدن با) شکست، نارسانی، عدم توفیق

دیکشنری

سقط جنین
اسم
abortion, miscarriage, abort, feticideسقط جنین
miscarriageسقط جنین غیر عمدی
miscarriageبینتیجگی
misadventure, miscarriage, mischanceحادثه ناگوار

ترجمه آنلاین

سقط جنین

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.