حیله گر، ناقلا، محیل، موذی، کنایه دار، سربتو، ناتو، شیطنت امیز سایر معانی: (محلی) ماهر، زبردست، آب زیر کاه، فریبکار، رند، مکار، نابکار، حیله گرانه، فریبکارانه، رندانه، مکر آمیز، نابکارانه، ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاورچین، تک پا، دزدانه، خائنانه، نهانکارانه، نامردانه، محرمانه، پنهانی، درونی، مخفیانه، پست، دزدکی، زیر جلی، تردیدامیز
افاده ای، قلمبه سایر معانی: (در اصل) کسی که ثروت و لقب اشرافی ندارد، عامی، (کسی که ثروت و مقام در نظرش مهم است و به زیر دستان فخر می فروشد) دنیا دوست، فخر فروش، گند دماغ دار، متفرعن، گران سا ...
قیافه، بینی، قیافه گرفتن، شکلک دراوردن سایر معانی: (عامیانه) بینی، دماغ، صورت، چهره، اخم، چهره درهم کشی [سینما] قیف - مخروط
مغرور سایر معانی: (خودمانی)، آلوده به عن دماغ، خله مانند، وابسته به آب بینی، زننده، ناخوشایند، تنفرانگیز، قابل تحقیر، فین فینی، مف دار، کثیف
سرباز وار، در خور سرباز، وابسته به سرباز خوب، سرباز منشانه، سرباز وارانه، دلیرانه
دردناکی، سختی
با هوش، زیبا، عالی، خوش منظر، تمیز سایر معانی: (خودمانی) شیک و پیک، تر و تمیز، معرکه
کشیدن، سوختن، تحمل کردن، متحمل شدن، رنج بردن سایر معانی: (سختی یا درد و غیره) کشیدن، دستخوش تغییر شدن، ـ دیدن، تاب آوردن، یارا داشتن، اجازه دادن، فرصت دادن، - بردار بودن، تن در دادن، دچار بو ...
مغرور سایر معانی: (عامیانه) خودنمایانه، پر طمطراق، پرفیس وافاده، شیک و جلف، گرانقیمت و نظر گیر
برجستگی، تورم، شیک، زیبا ، عالی، اماس کردن، متورم کردن، باد غرور داشتن، متورم شدن، باد کردن، پف کردن سایر معانی: ورم کردن، آماسیدن، آماساندن، پندام کردن، تبسیدن، بیرون زدن، ور قلمبیدن، بالا ...
تکرسانی اینترنت [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند استفاده از تلفن همراه بهعنوان مودم برای اتصال رایانه کیفی به اینترنت با استفاده از بافه/ کابل یا بهصورت بیسیم |||متـ ...
واژههای مصوب فرهنگستان