معنی
افاده ای، قلمبه
سایر معانی: (در اصل) کسی که ثروت و لقب اشرافی ندارد، عامی، (کسی که ثروت و مقام در نظرش مهم است و به زیر دستان فخر می فروشد) دنیا دوست، فخر فروش، گند دماغ دار، متفرعن، گران سایه، بادسر، پایبند پول و مقام، ظاهرپسند، (کسی که خود و سلیقه ی خود را برتر می داند) خودپسند، خودخواه، خود والا پندار، برجستگی، مغرور، با بغ شدیدگریستن
سایر معانی: (در اصل) کسی که ثروت و لقب اشرافی ندارد، عامی، (کسی که ثروت و مقام در نظرش مهم است و به زیر دستان فخر می فروشد) دنیا دوست، فخر فروش، گند دماغ دار، متفرعن، گران سایه، بادسر، پایبند پول و مقام، ظاهرپسند، (کسی که خود و سلیقه ی خود را برتر می داند) خودپسند، خودخواه، خود والا پندار، برجستگی، مغرور، با بغ شدیدگریستن
ترجمه آنلاین
اسنوب