سوء استعمال، بدکار بردن سایر معانی: (واژه) کاربرد غلط، استعمال غلط، بد کاربرد، سوکاربرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوء استفاده، بد رفتاری، بد بکار بردن سایر معانی: غلط استعمال کردن، نابجا بکار بردن، سواستفاده کردن، استفاده ی نابجا کردن، سوکاربرد، بدکاربرد، کاربرد غلط، استعمال نادرست، حیف و میل ...
ویران سازی، چپاول و خرابی، مخروبه سازی، تجاوز جنسی کردن، زنای به عنف کردن، تجاوز به عنف، جماع زوری، رجوع شود به: statutory rape، (نادر) به زور بردن، (گیاه شناسی) شلغم روغنی (brassica napus ا ...