جدا کردن سایر معانی: فروشست کردن (رجوع شود به: leach)، تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صافی، شستن، از صافی گذراندن، صافی کردن سایر معانی: آب شویی کردن یا شدن (برای جدا کردن مواد معدنی و غیره)، فروشویی کردن، کانه شویی کردن، (خاک - در اثر آب شویی) مواد مغذی خود را از دست دادن، ف ...