اصحاب دعوى قانون ـ فقه : متداعیین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالف سایر معانی: قانون ـ فقه : معترض
پایدارگر، اسباب مقاوم در برابر برق سایر معانی: مقاوم [نساجی] مقاوم - پایدار - ثابت
جواب گو، مطابق، واکنشدار سایر معانی: پاسخگو، جواب دهنده، پاسخ دهنده، موافق [حقوق] خوانده، مدعی علیه [آمار] پاسخگو