ثابت لیپشیتس [ریاضی] فرمولدار
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] هم ارزی لیپ شیتسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] تابع لیپ شیتسی
[ریاضیات] نگاشت لیپ شیتسی، نگاشت لیپ شیتز
نگاشت لیپشیتسی [ریاضی] نگاشت بر فضای سنجهای که برای آن ثابت وجود دارد، بهطوریکه بهازای هر و در،
خورگرفت حلقوی [نجوم] خورگرفتی که در زمان اوج ماه رخ میدهد و در این زمان قطر ظاهری ماه کوچکتر از خورشید است و در میانۀ گرفت (mid-eclipse) حلقهای از قرص خورشید در اطراف ...
[ریاضیات] دایره ی اصلی بیضی
[نفت] جداره گیر
گرفت [نجوم] پنهان شدن خورشید، وقتی که ماه بین زمین و خورشید باشد و سایۀ ماه بر زمین بیفتد، یا پنهان شدن ماه وقتی که زمین بین ماه و خورشید باشد و سایۀ زمین بر ماه بیفتد ...
گرفتگی، گرفت، کسوف یا خسوف، تحت الشعاع قرار دادن سایر معانی: (افتخار و شهرت و غیره) افول، تیرگی، تیره کردن، سایه افکن شدن بر، سایه گیر کردن، (ماه یا خورشید) گرفتن، خسوف کردن، کسوف کردن، مه گ ...
[زمین شناسی] کوری گرفتگی (سنجش از دور) نوعی از دست دادن بینایی است زمانی که یک شخص به مدت طولانی به خورشید خیره شود که می تواند سبب سوختن روزنه شبکیه چشم گردد.
فصل گرفت [نجوم] مدتزمانی که در آن خورشید در نزدیکی یکی از گرههای مدار ماه واقع میشود و پدیدۀ گرفت محتمل است