از روی شهوت رانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانشناسى : شهوت گرایى
هرزه، شهوانی، شهوت انگیز سایر معانی: وابسته به یا بیانگر شهوت و هرزگی، آژوناک
شهوانی، شهوت پرست سایر معانی: شهوت ران، چشم چران، هرزه، کامجو، شهوت پرستانه
فحشاء سایر معانی: هرزگی، فسق، شهوت پرستی
شهوانی سایر معانی: حشری، شهوتی، شهوت پرست، شهوتران، هوسران، شهوانی
سودایی، شهوانی، احساساتی، اتشی مزاج سایر معانی: پر احساسات، پرشور، پرسهش، پرسترسا، پر حرارت، پر اشتیاق، شهوتی، پر شهوت، زود خشم، آتشی، غیظی
هرزگی، خارش، خارشک، حکه سایر معانی: pruriency خارش
هرزگی، خارش، خارشک، حکه سایر معانی: prurience خارش
هرزه، خارش دار، کرمکی، دارای فکر شهوانی سایر معانی: شهوت انگیز، شهوتی، شهوانی، حشری، هیز
عیاش، بازیگوش، حرف نشنو، عیاش، سر بهوا، جسور، گستاخ، سرکش، بی ترتیب کردن، افراط کردن، گستاخ شدن، شرور شدن، شهوترانی کردن سایر معانی: (در اصل) بی انضباط، شیطان، کنترل ناپذیر، مهارنکردنی، تخس، ...