معنی

هرزه، خارش دار، کرمکی، دارای فکر شهوانی
سایر معانی: شهوت انگیز، شهوتی، شهوانی، حشری، هیز

دیکشنری

خسته کننده
صفت
lewd, dissolute, harlot, bawdy, licentious, prurientهرزه
prurientکرمکی
itchy, prurient, pruriginous, scabiousخارش دار
prurientدارای فکر شهوانی

ترجمه آنلاین

سوزاننده

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.