[برق و الکترونیک] هدایت پرتاب کنترل ناوبری موشک در هنگام پرتاب .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب، گچ گیری، مهره ریزی، طاساندازی، مطرود، ریختن، پخش کردن، معین کردن، انداختن، در قالب قرار دادن، افکندن، بشکل در اوردن سایر معانی: (با زور یا فشار) افکندن، پرتاب کردن، پرت کردن، جمع بستن ...
نمایش، بیان، عرض، تقریر، عرضه، ارائه، معرفی، تقدیم سایر معانی: عمل هدیه دادن، اهدا، برنامه، سخنرانی، نطق، (زایمان) طرز بیرون آمدن بچه، بازنمود، شناساندن، هدیه، پیشکش، چیز اهدایی، (بازرگانی) ...
سکوی پرتاب موشک مستقر بر روی زمین یا کشتی که از آنجا موشک به سمت هدف هدایت میشود و میتواند بهصورت متحرک یا محمول هوایی باشد [علوم نظامی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان