presentation
معنی
سایر معانی: عمل هدیه دادن، اهدا، برنامه، سخنرانی، نطق، (زایمان) طرز بیرون آمدن بچه، بازنمود، شناساندن، هدیه، پیشکش، چیز اهدایی، (بازرگانی) رجوع شود به: presentment، نامزدی کشیش برای شغل کلیسایی، (فلسفه - روانشناسی) نما، صور ذهنی، درونه یافت
[سینما] نمایش - ارائه
[برق و الکترونیک] نمایش، ارایه
[حقوق] ارائه، معرفی، بیان، تقدیم، ادعا نامه، دستور هیأت عالی منصفه برای تنظیم ادعا نامه، ارائه برات یا سفته برای قبولی نویسی یا پرداخت
[ریاضیات] نمایش