مربوط به حدود اختیارقانونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] موضوع صلاحیتی، موضوع مربوط به صلاحیت
کژحوزهبندی [جغرافیای سیاسی] تقسیم یک منطقۀ جغرافیایی یا حوزۀ اقتدار بهگونهایکه یک یا چند گروه خاص از آن سود ببرند |||متـ . حوزهبندی ناعادلانه2 ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کژحوزهبندی [علوم سیاسی و روابط بینالملل] تقسیم یک منطقۀ جغرافیایی یا حوزۀ اقتدار بهگونهایکه یک یا چند گروه خاص از آن سود ببرند |||متـ . حوزهبندی ناعادلانه ...
شرعی، قضایی، وابسته بدادگاه سایر معانی: طبق دستور قاضی یا دادگاه، وابسته به قضات و دادگاه ها و نحوه ی کار آنها، دادگاهی، قاضی مانند، شایسته ی مقام قضاوت، منصفانه، بی طرفانه، خردمندانه، ژرف ب ...
وابسته به مدیر و مدیریت، ویژه ی مدیران، مدیرانه، سامان گرانه، ریاست، اداره کننده، مابانه
تقسیم یک منطقۀ جغرافیایی یا حوزۀ اقتدار بهگونهایکه یک یا چند گروه خاص از آن سود ببرند |||متـ . حوزهبندی ناعادلانه2 [جغرافیای سیاسی] ...