جوان نجیب زاده المانی، اصیل زاده المانی سایر معانی: (امریکا ـ خودمانی) اتومبیل قراضه، (در اصل) عضو طبقه ی زمین دار و جنگاور و اشرافی آلمان و پروس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
junkerism عقاید یا قلمرو نفوذ اشراف پروسی
junkerdom عقاید یا قلمرو نفوذ اشراف پروسی
خود رو، اتومبیل، ماشین متحرک خودکار، ماشین خودرو سایر معانی: ماشین سواری، خودرو (سواری نه باری)، اتومبیل راندن، اتومبیل سوار شدن
خرابی، کشتی شکستگی، لاشه کشتی و هواپیما و غیره، سربه سر کردن، خراب کردن سایر معانی: (کالا و بخش های شکسته ی کشتی که به ساحل آورده می شود) آب آورده، موج آورده، لاشه، تکه پاره، (کشتی) شکستگی، ...