automobile
/ˈɔːtəmoʊˌbiːl/

معنی

خود رو، اتومبیل، ماشین متحرک خودکار، ماشین خودرو
سایر معانی: ماشین سواری، خودرو (سواری نه باری)، اتومبیل راندن، اتومبیل سوار شدن

دیکشنری

خودرو
اسم
car, automobile, motor, horseless carriageاتومبیل
automobileماشین متحرک خودکار
automobileماشین خودرو
armored personnel carrier, troop carrier, auto, automobile, carrier vehicleخود رو

ترجمه آنلاین

خودرو

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.