[عمران و معماری] سرعت سفر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدت سفر [حملونقل درونشهری - جادهای] مدتزمان صرفشده در سفر بین دو حوزه، از لحظۀ خروج از توقفگاه تا توقف در مقصد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] سفر به کار - سفر به محل کار
شاگرد، کارگر ماهر، کارگر مزدور سایر معانی: (بازیگر یا هنرمند یا پیشه ور و غیره) باتجربه ولی متوسط، پرکار و معمولی، (در اصل) کارگر روزمزد، کارگری که دوران کارآموزی یا شاگردی را گذرانده است، ا ...
پایان سفر [گردشگری و جهانگردی] تاریخ و ساعت ارائۀ آخرین خدمت گردشگری به مسافر مطابق با قرارداد
رویدادهای یک مسافرت، اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
دراین موقع، دراین هنگام، این سفر
سفربخیر، خدا حافظ، خدا به همراه سایر معانی: (فرانسه) سفر به خیر، سفربخیر، خدا حافظ، خدا به همراه
سفر دریایی، گشت زدن سایر معانی: (برای تفریح یا جستجو) گشت زدن، پرسه زدن، (هواپیما) با پر بازده ترین سرعت پرواز کردن، سرعت بهینه، (اتومبیل) با سرعتی که راننده از قبل توسط دستگاه خودکار تعیین ...
مهاجرت، خروج، مهاجرت دسته جمعی، سفرخروج سایر معانی: هجرت، برون روی (به ویژه برون رفت دسته ای بزرگ)، (e بزرگ - با: the) خروج قوم یهود از مصر، مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به کنعان
کوچ سایر معانی: مهاجرت، درون کوچ، شمار کوچندگان، تعداد مهاجران [نساجی] مهاجرت
مسیر، خط سیر، برنامه سفر، سفرنامه سایر معانی: مسیر مسافرت، مسیر راهسپاری، شرح سفر، برنامه ی سفر، کتاب راهنمای مسافران