قلاب، پرچم سهگوش سایر معانی: (نیروی دریایی و غیره) پرچم سه گوش، درفش، penon پرچم سه گوش، پرچم دم چلچله ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ملوان، دریا نورد، بحر پیما سایر معانی: ناوی
بوقلمون، واخورده سایر معانی: (جانور شناسی) بوقلمون (تیره ی meleagrididae به ویژه meleagris gallopavo که اهلی است و agriocharis ocellata که وحشی و بومی امریکای مرکزی است)، گوشت بوقلمون، (امری ...
ربودن، غصب کردن، بزور گرفتن سایر معانی: سگاریدن، به زور گرفتن، زورستانی کردن [حقوق] غصب کردن
پتو، پنهان سازی، بسته بندی کردن، لفاف کردن، لفافه دار کردن، پنهان کردن، پیچیدن، پوشانیدن، قنداق کردن سایر معانی: (دور چیزی) پیچیدن، حلقه کردن، فراگرفتن (دور چیزی را)، پیختن، لفاف کردن یا شدن ...
جا زدن خود به جای مشتریان دیگر ازطریق ربودن شناسۀ حساب معتبر آنها [مهندسی مخابرات]
واژههای مصوب فرهنگستان