[ریاضیات] اعتبار اسنادی غیر قابل فسخ، اعتبار اسنادی برگشت پذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] اعتبار اسنادی غیر قابل فسخ، اعتبار اسنادی غیر قابل برگشت
انقیاد، جلد، شیرازه، صاحفی، اجباری، الزام اور سایر معانی: بست، (هر چیزی که ببندد یا وصل کند) بند، باندپیچی (زخم و غیره)، (خیاطی - روبان یا نواری که برای استحکام بیشتر بر حاشیه یا سجاف یا درز ...
نومید سایر معانی: ناامید، ناامیدوار، مایوس، بیچاره، لاعلاج، درمان ناپذیر، اصلاح ناپذیر، سامان ناپذیر، بهتر نشدنی، نومید کننده، مایوس کننده
بدیهی، نا چار، نا گزیر، چاره نا پذیر، اجتناب ناپذیر، حتمی الوقوع، غیر قابل امتناع سایر معانی: روی دادنی، رخ دادنی، بی گمان، احترازناپذیر، گریز ناپذیر، بی گریز، حتما