[نساجی] جذب سطحی موثر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواپیما ربا، گروگانگیر هواپیما
حلقی، با نفس تلفظ کردن، از حلق اداء کردن، خالی کردن، بیرون کشیدن سایر معانی: با دمش ادا کردن (برخی حروف بی صدا را با بیرون دادن هوا از دهان ادا کردن)، (زبان شناسی و آواشناسی) دمیده، دمشی، (پ ...
روانشناسى : دمیده
گروه ده نفری
[خودرو] سیستم مکش طبیعی موتور خودرو
موتور مکشطبیعی [قطعات و اجزای خودرو] موتوری که در آن، برخلاف موتورهای بسخوران و پرخوران، هوا با فشار هوای جوّ وارد سیلندر میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
چهار نفری، انجمنی مرکب از چهار تن، چهار نفری سایر معانی: حکومت چهار نفری، رهبران چهارگانه، quadrumvir م
تند، زننده سایر معانی: (رفتار و سخن) نیش دار، تلخ، پرطعنه، سوزان
از روی خشم سایر معانی: از روی خشم
ساق چکمه، مشروب قاچاق، معامله قاچاقی انجام دادن سایر معانی: (ساختن یا حمل یا فروش هر چیز به طور غیرقانونی به ویژه مشروبات الکلی) گریزه، قاچاق، غیرقانونی، ممنوعه، بدنه ی چکمه، استوانه ی چکمه ...
جعل، کوره اهنگری، دمگاه، کوره قالگری، تهیه جنس قلابی، اسناد ساختگی ساختن، اهنگری کردن، جلو رفتن، کوبیدن، ساختن، جعل کردن سایر معانی: شکل دادن (به)، ازکار درآوردن، ازخود ساختن، چلاک کردن، (ری ...