bootleg
معنی
ساق چکمه، مشروب قاچاق، معامله قاچاقی انجام دادن
سایر معانی: (ساختن یا حمل یا فروش هر چیز به طور غیرقانونی به ویژه مشروبات الکلی) گریزه، قاچاق، غیرقانونی، ممنوعه، بدنه ی چکمه، استوانه ی چکمه
[معدن] قسمت منفجر نشده چال (آتشباری)
سایر معانی: (ساختن یا حمل یا فروش هر چیز به طور غیرقانونی به ویژه مشروبات الکلی) گریزه، قاچاق، غیرقانونی، ممنوعه، بدنه ی چکمه، استوانه ی چکمه
[معدن] قسمت منفجر نشده چال (آتشباری)
دیکشنری
بوتلگ
اسم
bootlegمشروب قاچاق
bootleg, boot topساق چکمه
فعل
bootlegمعامله قاچاقی انجام دادن
ترجمه آنلاین
بوتلگ
مترادف
black market ، bootlegged ، contraband ، illicit ، pirated ، smuggled ، unauthorized ، under the counter ، unlawful ، unofficial ، unsanctioned