پایانۀ هوشمند [رایانه و فنّاوری اطلاعات] پایانهای با قدرت کامل پردازش که مستقل از رایانۀ مرکزی است
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] ترمینال هوشمند [برق و الکترونیک] پایانه ی هوشمند پایانه ی رایانه ای که اطلاعات ورودی از صفحه کلید را قبل از ارسال به رایانه ی مرکزی به وسیله ی ریز رایانه یا ریز پردازنده های داخلی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه روشن فکران و دانشمندان
کله اش کار میکنه
توانا، قابل، مستعد، لایق، شایسته، اماده، با استعداد، صلاحیت دار، دارای صلاحیت قانونی، خلیق سایر معانی: قادر، دارای استطاعت، حق داشتن، قابل ... بودن، ماهر، چیره دست، ماهرانه، vi ,، vt : توانا ...
هوش مصنوعی سایر معانی: (کامپیوتر) توانایی کامپیوتر در انجام کارهایی که تنها با عقل و اندیشه و بینش میسر است، هوش ماشینی، هوش مصنوعی هوش مصنوعی [کامپیوتر] هوش ساختگی، هوش مصنوعی . [ریاضیات] ه ...
لفظ قلم، کتابی، غیر متداول سایر معانی: دارای دانش کتابی (تئوری ولی نه عملی)، (واژه ی نسبتا منفی) کرم کتاب، کسی که همیشه سرش در کتاب است، میرزا قلمدان، وابسته به کتاب
محیل، حیله گر، مکار، خودخواه و مزور، نیرنگ باز [کامپیوتر] دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین . [برق و الکترونیک] محاسبه
توانا، قابل، لایق، با استعداد، صلاحیت دار، ماهر، دانا، مولد علم، وابسته به علم، جوهردار سایر معانی: توانایی، قدرت، قابلیت، گنجایی، ظرفیت، گنجایش، جربزه، لیاقت، استعداد، عرضه، صلاحیت، قادر، ک ...
با استعداد، زیرک، زرنگ، چابک، معقول، با هوش، ناقلا، با خرد سایر معانی: گر بز، رند، زبر دست، بشول، هژیر، چست، زبل، مرد رند، نیرنگ باز، زرنگ (با تداعی منفی)، آب زیر کاه، رندانه، ماهرانه، زبردس ...
نتیجه بخش، بر ایند، پی ایند سایر معانی: پی آیند، نتیجه، پیامد، برآیند، ناشی از، متعاقب، منتج، (منطق) بخش دوم گزاره ی شرطی (بخش دوم این جمله: اگر بیایی موفق خواهی شد if you come, you will suc ...
عیار، حیله گر، فریبنده، بامهارت سایر معانی: نیرنگ باز، فریبکار، محیل، مکار، حقه باز، موذی