[برق و الکترونیک] عایق کننده [پلیمر] عایق سازی، عایق، عایق دار، عایق کاری شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] پتوی عایقبندی
[برق و الکترونیک] لایه عایق کننده
[عمران و معماری] بتن سبک وزن عایقکاری
[برق و الکترونیک] خاصیت عایق کننده
[عمران و معماری] دیوار عایق
محافظ، وابسته به حفظ یا حراست سایر معانی: حفاظتی، حفاظی، ایمن داشتی، ایمنی، پاسداشتی، اندخسی، استحفاظی، ایمن دار، پایشی، وابسته به حمایت از فراورده های داخلی، حمایت گرایانه، حمایتی [برق و ال ...