[نساجی] ماشین کنترل - ماشین بازرسی پارچه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به کندوکاو، تحقیقی، بازجویانه، جستجوگرانه (investigatory هم می گویند)، مبنی بر رسیدگی، باز جو ینده
دید، بینش، مشاهده، رویت، قوه دید، بینا سایر معانی: باصره، بینایی (vision هم می گویند)، دیدن، چون، به خاطر اینکه، نظر به اینکه، دارای بینایی