واسط نوآوری [مدیریت فنّاوری] عامل تسهیلکنندۀ روابط میان نهادهای فعال در درون نظامهای نوآوری
واژههای مصوب فرهنگستان
نوآوری معمارانه [مدیریت فنّاوری] هر نوآوری که اساس دانش اجزا و مفاهیم پایه در آن کمابیش ثابت مانده باشد، اما دانش پیوند میان اجزای آن دگرگون شده باشد ...
نوآوری باز [مدیریت فنّاوری] هر نوآوری که در آن خاستگاه اندیشههای خلاق و ارزشمند ممکن است درون یا بیرون سازمان باشد و بهرهبرداری از آن هم ممکن است در درون یا بیرون از سازمان صورت ...
نوآوری در بنسازه [مدیریت فنّاوری] نوعی نوآوری که به ایجاد بنسازهای تازه یا بهبود اساسی آن منجر شود
نوآوری ریشهای [مدیریت فنّاوری] هر نوآوری که فنّاوریهای موجود را منسوخ کند
نوآوری اجتماعی [آیندهپژوهی] فعالیتی آگاهانه و ارادی که به ابداع در موضوعهای اجتماعی یا تغییر در چینش آنها برای حل مشکلات یا گسترش مرزبندیها میانجامد ...
نوآوری اجتماعی [جامعهشناسی] فعالیتی آگاهانه و ارادی که به ابداع در موضوعهای اجتماعی یا تغییر در چینش آنها برای حل مشکلات یا گسترش مرزبندیها میانجامد ...
رجوع شود به: brainpan، (عامیانه) محصول فکری (کسی)، اندیش زاد، زاییده افکار، تصوری، خیالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوس، علاقه دمدمی، مد زودگذر سایر معانی: (رسم یا مد یا سبک یا رفتار و غیره که برای مدت کوتاهی متداول می شود) رسم زودگذر، مد روز، ناپا، باب
قوه اختراع، هوش اختراع
چیز تازه، تازگی، نوظهوری، چیز نو سایر معانی: نورسیدگی، نوپایی، هرچیز تازه، چیز بدیع، چیز بی سابقه
تحول، تغییر شکل، تناسخ، دگرگون سازی سایر معانی: تناس