بیان، سخن، سبک عبارت پردازی سایر معانی: واژه، لغت، کلمه، عبارت، بیان (هر چیز که بتوان با آن بیان کرد)، گویه، نطق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهنگ، تصنیف، ترانه، نغمه، لحن، اهنگ شیرین، صدای موسیقی نوا، خنیا، نواخت سایر معانی: (موسیقی) ملودی (در برابر: هارمونی harmony)، تک نوایی، آواز همراه با تک نوایی [سینما] نوا ...
تعدیل کردن، تنظیم کردن، میزان کردن، سوار کردن، برابری کردن، نرم کردن، زیر و بم کردن، تلقیق کردن، بمایه دراوردن، تحریر دادن، با آواز خواندن، تلحین کردن، میزان کردن رادیو، تغییر پرده و مقام دا ...
خسته کننده، یک نواخت سایر معانی: تک نواخت، بی تنوع، ملالت آور، عاری از چند گونگی، یکدست
تکواژی که با پیوستن به یک سازه مفاهیمی مانند جمع و زمان و نمود را به آن میافزاید بیآنکه مقولۀ دستوری سازه را تغییر نمیدهد [زبانشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
← زبان همآمیخته [زبانشناسی]
حوزهای از ساختواژه/ صرف که به بررسی فرایندهای تصریفی اختصاص دارد|||متـ . صرف تصریفی [زبانشناسی]
وندی که در فرایند تصریف شرکت میکند [زبانشناسی]