[عمران و معماری] منحنی گنجایش تراوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] ضریب نفوذ - ضریب تراوش - همگر تراوش
[عمران و معماری] قنات - مجرای نفوذ آب
[عمران و معماری] شاخص نفوذ - ایندکس تراوش - نمایه تراوش [زمین شناسی] شاخص نفوذ، ایندکس تراوش -نمایه تراوش
[عمران و معماری] منحنی میزان تراوش
[عمران و معماری] قنات [زمین شناسی] قنات
[آب و خاک] ظرفیت تعادلی نفوذ
تعدی، تاخت و تاز، غارت، تهاجم، تاراج و حمله، غارتگری سایر معانی: (به ویژه اگر نامطبوع باشد) درون روی، درون ریزی، رسوخ، یورش، هجوم، درازدستی [آمار] درون گشت
استیلاء، تعرض، تاخت و تاز، تهاجم، هجوم سایر معانی: (با قشون و جنگ) گرفتن، تجاوز (نظامی)، اشغال، تازش، برتازش، مزاحمت، دخول بدون اجازه، خلوت شکنی، درونگیری، فراگیری، (مجازی) هجوم، یورش، استیل ...
ترکیب، مخلوط، امیزش، مخلوطی، امیزه، اختلاط، معجون، اشوره سایر معانی: آمیزه، آمیغ، آشورده، آمیختگی، اختلاط و آشوردگی، آمیزش، امتزاج، (نخ یا پارچه که از الیاف گوناگون ساخته شده است) نخ آمیخته، ...
نفوذ، چکه، رسوخ، مقدار رسوخ شده سایر معانی: نشت، زهش، تراوش، مقدار رسو شده [عمران و معماری] تراوش - نشست - زه - نفوذ [زمین شناسی] تراوش، زه ،نشست ،چکه ،نفوذ،مقدار رسوخ شده [خاک شناسی] نشت [ ...
حرکت یک نیروی نظامی بهصورت منفرد یا در گروههای کوچک در اطراف مواضع دشمن بدون اینکه دیده شوند [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان