معنی

نفوذ، چکه، رسوخ، مقدار رسوخ شده
سایر معانی: نشت، زهش، تراوش، مقدار رسو  شده
[عمران و معماری] تراوش - نشست - زه - نفوذ
[زمین شناسی] تراوش، زه ،نشست ،چکه ،نفوذ،مقدار رسوخ شده
[خاک شناسی] نشت
[آب و خاک] نشت

دیکشنری

از بین بردن
اسم
influence, penetration, infiltration, permeation, authority, seepageنفوذ
seepage, sink, seep, ooze, transfusion, transudationرسوخ
drip, leak, trickle, seep, drop, seepageچکه
seepageمقدار رسوخ شده

ترجمه آنلاین

تراوش

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.