خاموش نشدنی، فرو ننشاندنی، مستهلک نکردنی سایر معانی: خاموش نکردنی (یا نشدنی)، (تشنگی یا میل و غیره) رفع نشدنی، فروکش نکردنی، اطفا ناپذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنا ناپذیر، از میان نرفتنی، نابود نشدنی سایر معانی: ویران نکردنی (یا نشدنی)، تباهی ناپذیر، خراب نشدنی، نابود نشدنی (یا نکردنی) [برق و الکترونیک] فناناپذیر، ناویرانگر [ریاضیات] فنا ناپذیر، تخ ...