indestructible
معنی
فنا ناپذیر، از میان نرفتنی، نابود نشدنی
سایر معانی: ویران نکردنی (یا نشدنی)، تباهی ناپذیر، خراب نشدنی، نابود نشدنی (یا نکردنی)
[برق و الکترونیک] فناناپذیر، ناویرانگر
[ریاضیات] فنا ناپذیر، تخریب ناپذیر
سایر معانی: ویران نکردنی (یا نشدنی)، تباهی ناپذیر، خراب نشدنی، نابود نشدنی (یا نکردنی)
[برق و الکترونیک] فناناپذیر، ناویرانگر
[ریاضیات] فنا ناپذیر، تخریب ناپذیر
دیکشنری
غیر قابل خراب شدن
صفت
indestructibleاز میان نرفتنی
immortal, undying, indestructible, eternalفنا ناپذیر
indestructibleنابود نشدنی
ترجمه آنلاین
نابود نشدنی
مترادف
abiding ، deathless ، durable ، enduring ، everlasting ، immortal ، immutable ، imperishable ، incorruptible ، indelible ، indissoluble ، inexterminable ، inextinguishable ، inextirpable ، irrefragable ، irrefrangible ، nonperishable ، permanent ، perpetual ، unalterable ، unbreakable ، unchangeable ، undestroyable ، undying ، unfading